گیلان مصور- پیل آقا
فردا چهاردهم بهمن ماه، به همت رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فومن، مراسم یادمانی برای هنرمند طنزنویس، نویسنده و روزنامه نگار این شهرستان، مرحوم «کیومرث صابری فومنی» معروف به (گل آقا) برگزار می گردد.
این مراسم مرا برآن داشت تا به یاد گل آقاهایی که در نوجوانی می خواندم، مرور نمایم که چه عواملی موجب شده با اینکه ۱۴ سال از انتشار آخرین شماره مجله طنز «گل آقا» به مدیرمسئولی و صاحب امتیازی «کیومرث صابری فومنی» می گذرد؛ هنوز در دلهای مخاطبین جا داشته و حتی مرور نوشته هایش همچنان تازگی دارد.
نگارنده این سطور هنوز به یاد دارم ، با چه اشتیاقی هر شماره گل آقا را خریداری و ورق به ورق آن را می خواندم. هنوز پس از گذشت سالها از رفتنش، جای خالی او را در آبدارخانه صمیمی و دوست داشتنی «گل آقا» و «شاغلام» بدجوری حس می کنم.
«گل آقا»یی که کافی بود با انتشار یک کاریکاتور بر روی جلد آن حرف دل خیلی را منتشر کند. آن هم در سالهایی که نقد کردن مسئولان دل شیر می خواست. یادش بخیر کمتر شماره ای بود که تصویر کاریکاتوری مرحوم «حسن حبیبی»، معاون اول رئیس جمهور وقت چاشنی «گل آقا» نباشد. نقد عملکردهای کرباسچی، شهردار وقت تهران و حتی نقد برنامه های صداو سیمای که می گفت: «برنامه هایش چند سال عقب است»؛ چقدر به دل می نشست.
حتی شوخی هایش با نوشته های هم قلمی هایش؛ نشریات آن زمان. وقتی «شاغلام» از تفسیر این خبر فرهنگی «روزنامه رسالت» می نوشت: « بینندگان ویدئو در معرض خطر بیماری صرع قرار می گیرند» (شماره ۲ سال ۴ ص۴)
و یا وقتی «روزنامه سلام» به جای پرداختن به خانه خرابی سیل زدگان «جیرفت»، خبر پیدا شدن اشیای قدیمی را می زد؛ تنها با یک کاریکاتور، خواب را بر مسئولان خواب رفته حرام می کرد. (همان: ص:۳)
سرآخر هم از اوضاع فلاکت بار نویسندگان و هنرمندانی می نوشت که به جای آنکه قدر ببینند و بر صدر نشینند، نگران ته کشیدن حقوق قلمی شان در نیمه ماه هستند و می نوشت: «شما نمی دانید این خندیدن چقدر مطبوعاتی است.»
بُرندگی طنزهایش شامل طنز نویس برجسته قزوینی هم می شد. با موش و گربه «عبید زاکانی» -که او را نیمچه فیلسوف می دانست- بازی کلامی می کرد و آثار این طنز نویس را باز نشر می داد که : « حاجی گوسفند مردم می دزدید و گوشتش صدقه می داد» (سال ششم شماره ۱۰)
«گل آقا» خیلی حرف برای گفتن داشت هنوز هم تورق هر شماره ی «گل آقا» حرفها و نقدهای دلسوزانه اش به طنز، تازگی دارد زیرا هزار وعده مسئولان همچنان وفا نکرده است.
و آن روزها من خنده های نوجوانی ام را با طنزهای گل آقا و شاغلام به جوانی می رساندم و سری هم به عالم سیاست می زدم. چه دورانی داشتیم با دوستان هم سن و سال خودم، با نوشته های «شاغلام» و «غضفر» و «چای دیشلمه» و آبدارخانه و «دکتر جبیبی»- که سوژه ثابت گل آقا بود- که اگر امروز بود بی شک آبدارخانه اش را هم تعطیل می کردند!
ای کاش گل آقای دیگری متولد می شد با همان جسارت و نقد طنز گونه اش. اما این روزها با وجود تعدد رو به رشد مطبوعات، نه تنها چای دم کشیده ای برایت نمی ریزند؛ بلکه با حضور تعدد رسانه های مجازی، یا چایشان سرد شده و یا به جای نقد سازنده، یا کار به توهین کشیده می شود و یا تمجید پیامبر گونه مدیران هزینه.
بی شک اگر امروز «کیومرث فومنی» زنده بود، قلم زدنش سخت تر بود. یادش بخیر همیشه می نوشت سیبل ما را دود داده اند. و یا «مبارزه گل آقا با روند رو به رشد درازی سبیل شاغلام منباب تشویق و مشتلق ماچ کردن شاغلام»
ما هم یک امشب می خواهیم « حواس مبارکمان» به «سیبیل مبارکمان» نباشد و هر چقدر «گل آقا» با عصا به کله مان زند بگوییم«آخر ما که از زیر بته بعمل نیامده ایم».
851 بازدید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
کلیه حقوق برای وبسایت گیلان مصور محفوظ است .