یادداشت- گیلان مصور، مهری شیرمحمدی
لحظه های پایان سال نزدیک است و به رسم به یادگار مانده از دوران بازگشت فِرَوَهَران ، ما نیز یادی داریم از مفاخر گیلان که در سال جاری روی بر نقاب خاک کشیدند.
سال ۹۵، اگر چه با مرگ بسیاری از هنرمندان کشور همراه بود، اما در گیلان نیز، شاهد از دست دادن چند چهره فرهنگی شاخص بودیم. شخصیت هایی که برای تاریخ و فرهنگ سرزمین گیل و دیلم زحمات زیادی کشیدند؛ دکتر منوچهر ستوده، عزیز طویلی و فریدون نوزاد در این سال از دست دادیم و دیر یا زود ما نیز از پی شدنگان خواهیم بود.
هنوز فروردین ماه تمام نشده بود که « منوچهر ستوده» به رحمت خدا رفت. هرچند وی گیلانی نبود،ولی اولین فردی بود که بخش از واژگان گیلکی را در قالب یک فرهنگ جمع آوری کرد. وی در سال ۱۳۳۲ توانست از سوی انجمن ایرانشناسی کتابی در فرهنگ گیلکی و در ۲۷۵ صفحه منتشر نماید.
ارزنده ترین اثر دکتر ستوده، اما کتاب های ۱۰ جلدی «از آستارا تا استرآباد» است که نتیجه پژوهش های میدانی دکتر ستوده در معماری و بناهای تاریخی و شناخت فرهنگ ساکنان کرانه دریای خزر می باشد. این اثر عظیم که در دهه ۴۰ منتشر شد، دربردارنده اطلاعات تاریخی خوبی در حوزه گیلان و مازندارن دارد و اکنون نیز به عنوان یکی از کتاب های مرجع در شناخت این مرز و بوم می باشد.
با شروع باران های آبان ، مرد باران های انزلی را از دست دادیم. «عزیز طویلی»، در حالی در سن ۸۴ سالگی به دیدار حق شتافت که انبوهی از نوشته هایش را نتوانست به چاپ برساند. کتاب ۹جلدی تاریخ جامع بندر انزلی و داستان واره ای از نبرد پیله داربن تنها گوشه ای از زحمات این ارتشی مرد بازنشسته بود.
۱۰ روز بعد، «فریدون نوزاد» را هم از دست دادیم. نویسنده پرکاری که تالیفاتش محل رجوع محققان می باشد. لغتنامه گیل گب، تاریخ نمایش در گیلان، نقش احسان الله خان دوستدار در نهضت جنگل، و تاریخ جراید گیلان تنها برخی از تالیفات اوست.
کاش هر کدام از این چهره ها، بیش از این در زمان حیات قدر می دیدند و بر صدر می نشستند. هر چند هستند بزرگانی که هنوز زمان برای ارج نهادنشان باقی است ، استاد ابتهاج که امسال گام در ۹۰سالگی گذاشت، تنها یک نمونه است و کوچک ترین کاری که می شد در زمان حیات پربار این استاد به یادگار گذاشت، انتشار تمبر یادمان استاد غزل ایران بود که امسال مجوز آن صادر نشد و شاید اندیشه ای متعالی می خواست که در برخی از مدیران استان چندان سراغ نمی توان گرفت.
ارزیابی های چنین کوته اندیشانه و جزمی در مورد چهر هایی که هر کدام فخر گیلانند، مرا به یاد داستان حسنک وزیر انداخت که به جرم قرمطی شدن پای دار رفت. « او رفت و این قوم که این مکر ساخته بودند نیز برفتند رحمه الله علیه و این افسانه ای است بسیار با عبرت و اینهمه اسباب منازعت از بهر حطام دنیا به یک سوی نهادند. احمق مردا که دل در این جهان بندد که نعمتی بدهد و زشت بازستاند» ( ابوالفضل بیهقی)
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ
کلیه حقوق برای وبسایت گیلان مصور محفوظ است .