بشر امروز هرچند جهان را کل واحدی می انگارد که همچون یک ارگانیسم زنده از اجزایی تشکیل شده و هریک به تنهایی معنی و مفهومی ندارند، اما «من» در کنار «دیگران» معنی و تشخص پیدا می کند. به عبارتی؛همه انسان ها اعضای یک پیکر واحد هستند. بنابراین تکنولوژی در این جامعه جهانی می باید به سمت برجسته کردن جنبه های انسانی این پیکره واحد باشد.
گیلان مصور- عباس ایمانی- پژوهشگر مطالعات فرهنگی
دورانی که ما در آن به سر می بریم با عناونی همچون؛ عصر پست مدرن، جامعه فراصنعتی، عصر آی تی و … از آن یاد می شود. دورانی که دنیا به نظر، آن قدر کوچک شده که ما می توانیم دور تا دور آن را ببینیم. به کمک فضای مجازی می توانیم با مردم دنیا و فرهنگهایشان ارتباط برقرار کنیم. تا مرحله ای که صحبت از جهانی شدن می شود. به مفهومی که مردمان دنیا با شناختی که از هم پیدا کرده اند به مشابهات یکدیگر بیشتر پی برده و تفاوت ها، کم کم در حال زوال است. بشر عصر جهانی شدن مصداق این بیت شعر سعدی است که:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند
همه آدم ها در انسان بودن و آدم بودن اشتراک دارند و تفاوت های زبانی، قومی ، نژادی همه و همه ناشی از تفاوت های جغرافیایی است.
تفاوت های موجود در دنیا، به نحوه ی انطباق آدم ها با محیط های طبیعی شان است. یعنی راه حلی که بشر به مرور زمان برای غلبه بر طبیعت و بعبارتی زندگی در حیات وحش جسته است. لذا شما وقتی می بینید تکنولوژی در سراسر جهان در ابعاد مختلف گسترش می یابد و شیوه جدید زندگی بشر، بسیاری از باورها، رسوم ها، آیین ها- که مختص یک مجموعه فرهنگی است- رنگ باخته و کمتر محل توجه اهالی آن منطقه قرار می گیرد.
امروزه بشر به طرف مفاهیم مشترکی در حرکت است؛ انسان دوستی، نفی هر گونه جنگ و جنگ طلبی، حقوق بشر، تکریم زنان، اندیشه ورزی، تربیت نسل بالنده و… .
به نظر می رسد هر چند کشورهای جهان سوم هنوز در رفع نیازهای اولیه در تلاش هستند، ولی به دلیل فضای بین المللی- که در حال گسترش در زیر پوسته جوامع است- به طور ناخواسته همه جوامع پا به پای سایر کشورهای جهان به سوی خودشکوفایی و جستجوگری هویت جهانی هستند. به نحوی که در رقابتی بی وقفه تلاش دارند تا هر چه بیشتر خود را متمدن تر در این مفاهیم بدانند.
همه جنگ ها و نزاع هایی که بشر امروز با آن دست وپنجه نرم می کند، گذراست و اگر نیک بنگریم بشر امروز به صورت واقعی به این بیت سعدی رسیده است که:
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
اگر نیم نگاهی به تاریخ جهانی بیاندازید می بینیم در طول تاریخ بشر به دو دلیل؛ دستیابی به منابع جدید و تحمیل فرهنگ نژادپرستانه درگیر جنگ و نزاع بوده است. هرچند به رغم خواست مردم،عده ای سیاستمدار طماع خواست خود را با حیل ناسیونالیسم به عنوان خواست عمومی پیش برده اند.
اما بشر امروز که تمامی وقایع جهان را از نزدیک مشاهده می کند و سیاستمداران را با انواع نهادهای مردم نهاد تحت نظارت و فشار دارد، کمتر دولتی به خود اجازه می دهد که خواست دیگر ملتها را نادیده بگیرد. و از ترس اینکه مردمانشان آنها را از جرگه آدم بودن خارج کنند دست به چنین اقدامات نژاد پرستانه نمی زنند که مصداق این شعر سعدی است:
تو کز نعمت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
بنابراین سمت و سوی آینده بشر به طرف نیکی است، و بشر امروز خود را جدا از سایر مردمان نمی بیند بلکه به این نتیجه رسیده است که باید، در فکر ترمیم جامعه جهانی باشد نه با نگاهی تنبیهی در پی حذف قومی ، نژادی و یا حتی جامعه ای دیگر برآید.
مگر تاریخ، رفتار ددمنشانه ای همچون گروه موسوم به داعش را به خود ندیده است مگر مغولان از حافظه مردمان تاریخ محو می شوند، چه شد که آنان سالهای متمادی به غارت و خون ریزی پرداختند تا جائیکه کشوری همچون چین مجبور به احداث دیواری به این عظمت شد. ولی داعش نتوانست از سد عظیم افکار بشر امروز بگذرد و این در واقع اگاهی ، فشار و وجدان جمعی بود که مانع گسترش افکار نژاد پرستانه و قوم مدارانه آنان شد.
لذا آینده از آن مردمان صلح جو و انسان هایی است که به مفهوم واقعی، دیگران را جزئی از وجود خود دانسته و تمام تلاش خود را برای سلامت و تعالی این تن واحد خواهند کرد. بشر امروز با کوچک شدن جهان و هویدا شدن اهداف و نگرش های سیاستمداران دنیا ، به خوبی می تواند سره را از ناسره تشخیص دهد و جهان را یک مجموعه ای واحد ببیند که سعدی از آنان به عنوان اعضای یکدیگر نام می برد. به نحوی که با آسیب به یک عضو، مجموعه اعضا احساس نقصان می کنند.
بشر امروز جهان را کل واحدی می انگارد که همچون یک ارگانیسم زنده از اجزایی تشکیل شده که هریک به تنهایی معنی و مفهومی ندارند بلکه من در کنار دیگران معنی و تشخص پیدا می کنم به عبارتی یک پیکر واحد.
سالهای متمادی به طول انجامید تا بشر نگاه ارگانیک به هستی و جهان داشته باشد و چقدر زیبا و آینده نگرانه سعدی در قرن۷ آنرا به قالب نظم آراست. هیچ واژه ای را نمی توانید جایگزین “اعضای یکدیگرند” بنشانید و مقصود واقعی را برداشت کنید. و چنان هنرمندانه آرامش و بی قراری اعضا را به هم مرتبط سازید و در نهایت بی خبری آدم ها از یکدیگر را برابر می کند با حذف نام آدمی برایش و اینکه اینگونه آدم ها هیچ تفاوتی با سایر حیوانات ندارند.
بشر در مسیر پر تلاطم تاریخ، همه راه ها را برای اثبات خود طی کرده است. دوره ای نژادپرستی را برگزیده و زمانی برتری مذهبی را ولی در نهایت به انسانیت به عنوان تنها وجه مشترک هستی دست یافته و آدمیت خود را در احساس مشترک با دیگران تفسیر و معنی نموده است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ
کلیه حقوق برای وبسایت گیلان مصور محفوظ است .