یادداشت
عباس ایمانی- پژوهشگر مطالعات فرهنگی
گیلان مصور- بارقه های شادی و امید هرازگاهی و به مناسبتی در کوچه ها و معابر شهرها شعله می کشد. مردمی که از نظر میزان افسردگی رکوردارند، فقر در کوچه هایش پرسه می زند، روزانه اخبار حوادث و جنگ میزان استرسشان را افزایش می دهد، بایافتن کوچکترین بستر شادی و امید، جانی دوباره می گیرند.
به واقع، «امید» تنها چیزی است که این ملت توانسته در طول تاریخ با داشتنش به حیات خود ادامه دهد. بی دلیل نیست در زیر ساخت فرهنگ ایرانی، ققنوس پرنده ای است که از خاکسترش، ققنوس جدید متولد می شود.
این تمثیل اساطیری، چه زیبا تاب آوردن ایرانیان را در طول حوادث تلخ تاریخ ایران به خوبی ترسیم می کند. جنگهای داخلی، تجاوز بیگانگان، شیوع بیماری ها واگیردار، قحطحی و خشکسالی و… تنها بخشی از این حوادث مصیبت بار هستند.
ملتی که از چنان تمدنی عظیمی برخوردار بوده که هنوز هم تاثیرات تمدنش در موزه های جهان خیره کننده است، ولی در شرایط کنونی از آن همه بزرگی و شوکت چندان نصیبی برای امروزش نیست. بنابراین تلاش دارد با یافتن کوچکترین امید، به تمام هویت و باورهای خوش گذشته اش مهر تایید بزند.
همچون شخصی که در گذشته مکنتی داشته و با زر و بم زندگی فرو افتاده است، ولی در مناسبت ها و جشن های خانوادگی تلاش دارد، دوران طلایی گذشته خود را به رخ همگان بنمایاند؛ هر چند موقتی و کوتاه باشد.
شادی هایی که هر ازگاهی به دلایلی نظیر؛ پیروزی تیم های ورزشی، کسب افتخارات علمی جهانی و یا انتخابات ریاست جمهوری و … در جامعه می بینیم، تنها بخشی از مطالبه گری نیاز جامعه به نشاط اجتماعی است.
آزادی و حق انتخاب در زندگی انسان ها بسیار ارزشمند و مهم است. در سطح ملی اگر جامعه ای انتخاب های مختلفش بنابر شرایط محیطی و اجتماعی محدود باشد، مردم آن جامعه در بزنگاه هایی تلاش دارند، اهمیت و ارزش انتخاب خود را به رخ بکشند و بگویند که ما هم خواهان حق انتخاب هستیم. انتخابی که می تواند تداعی کننده حرکت جامعه به طرف دموکراتیک تر شدن باشد.
ملت ایران ثابت کرده است در اوج تاریکی ها و بر کوس جنگ کوفتن ها، ملتی صلح جو و آرامش طلب است. هر چند در مقام دفاع از هستی اش از تمام وجودش مایه می گذارد، ولی ملتی جنگ طلب نیست. شادی های موقتی و گذار مردم در سطح جامعه بیانگر همین مطالبه شادی و آرامش است.
این نوع کنش های اجتماعی، برای مسئولان اجتماعی پیام هایی دارد که می باید بر مبنای آن برنامه ریزی نمایند.
در درجه نخست، رسانه های جمعی و بخصوص رسانه ملی می باید تلاش کند خط شادی مردم ایران را درک کرده و در همین مسیر برنامه هایش را تدوین نماید. تلاش برای پوشش کمتر اخبار مربوط به بلایا و مصائب و نمایش مرگ و میر و جنگ ها در جهان، تنها یک نمونه از این تلاش هاست. بنظر می رسد درک خط فکری مردم و نیاز کنشگران اجتماعی لازمه پویایی یک رسانه ملی است که چند سالی است حضورش در خانواده های ایرانی کمرنگ شده است.
تداوم شادی های مقطعی آن هم در چارچوب هنجارهای اجتماعی، و مشارکت های گروهی در پویایی یک جامعه، نیز می تواند تکلیفی برای مردم باشد تا بتوانند به این مطالبه بحق خود تداوم بخشیده و در بلند مدت از درصد افسردگی جامعه بکاهند.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ
کلیه حقوق برای وبسایت گیلان مصور محفوظ است .