عباس ایمانی- پژوهشگر مطالعات فرهنگی
به گزارش گیلان مصور، سازمان ملل ۲۰نوامبر (۲۹آبان) را روز جهانی کودک نامیده است. این نام گذاری بین المللی، به مفهوم اهمیت و جایگاه این دوران است.
هرچند درمورد دوره سنی کودکی اجماع نظر وجود ندارد؛ اما در تعاریف بین المللی زیر ۱۸سال را دوران کودکی تلقی می کنند. در فرهنگ غیر رسمی ما گاهی کودک به کسی گفته میشود که هنوز پا به مدرسه نگذاشته است، گاهی به بچه های زیر سن بلوغ هم اطلاق می شود و زمانی به بچه هایی که هنوز ازدواج نکرده اند، در فرهنگ عرفی کودک اطلاق می شود.
ولی کودکی در مفهوم، شامل دروانی می شود که فرد وابسته به والدین خود از ابعاد مختلف است. و یا بطور کلی تا زمانی که فرزندان از لحاظ اقتصادی به استقلال نرسیده اند، کودک محسوب می شود. دوران کودکی در طول زمان دچار تغییر و تحولات گسترده ای شده و از بعد سنی و اجتماعی و فرهنگی تغییراتی یافته است. تا جائیکه نیل پستمن (جامعه شناس آلمانی) از زوال دوران کودکی یاد می کند به این مفهوم که با ورود تکنولوژی ارتباطی همچون تلویزیون ، نسلی پا به عرصه وجود می گذارد که بخش عمده وقتش صرف فضای مجازی می شود و از کوچه و گروههای همسال خبری نیست. بنابراین پابه پای تحولات جامعه، مفهوم کودکی نیز درگیر چالش های متعددی گشته است. فضای مجازی و کودکی: مقایسه چند نسل در کشور ما نشان می دهد که کودکان فضای غیرمجازی بسیار متفاوت تر از کودکان نسل های مجازی بوده اند. کودکان دهه شصت- که امروز والدین نسل مجازی هستند- می توانند این تفاوت ها را به عینه در کودکان لمس کنند.
بازی های سرکوچه ، کودکی را برای نسل های قبلی نوستالژیک کرده و بچه های همسایه و کوچه و بطور کلی همسایگی در آرشیو نسل های قبلی وجود دارد. تا جائیکه هنوز این نسل با بچه های قدیمی کوچه ارتباط عاطفی برقرار می کنند. ولی نسل جدید جزء همکلاسی های محدود که چند ساعتی در مدرسه کنار هم هستند، هیچ گونه آرشیو کودکی برای خود در دروه همسالی ذخیره ندارد. به تعبیری، کودک امروز تنها با فضای مجازی و انواع شخصیت های آنها حس مشترک دارد.
هر چند نسل های گذشته هم برخی شخصیت های کارتونی برایشان جنبه ارزش آفرینی داشت، ولی بخش عمده ی هویتش را دربر نمی گیرد.
بازی های سرکوچه با گروههای همسال بیش از سایر بخش ها پازل شخصیتی نسل فضای غیرمجازی را شکل می داد. از اینرو اگر گذری به فروشگاه های عرضه سی دی های انیمیشن داشته باشید، می بیند این شناخت و ضرورت را بسیار از کشورهای توسعه یافته همچون آمریکا و ژاپن درک کرده اند. زیرا صنعت تولید کارتون هایشان بیش از سایر صنایع در چرخش اند و شخصیت های ساخته این کمپانی ها تمامی عواطف و احساسات فرزندان کشور را تسخیر کرده است. دوران کودکی و آموزش: زمانی گروههای همسال پا به پای سیستم آموزشی نقش عمده ای را در شکل گیری شخصیتی نسل های گذشته داشت. از اینرو نسل گذشته، نسلی پر جنب و جوش و جمع گراتر از نسل فعلی بود. اما سیستم آموزشی ما کودکان را خشک و بی روح بار آورده و گام به گام آنان را در همان فضای های مجازی بازتولید می کند. و کودکانی باهوش تر تلقی می شوند، که بیش از دیگران در این فضاها مهارت دارند. کودکان بعد از مدت کوتاهی از این محیط های آموزشی مایوس شده و به آن صرفا نگاه تکلیفی دارند و وقتی از مدرسه بیرون می آیند گویی پرندگانی هستند که ساعت ها در قفس بوده اند. باید بپذیرفت که فرزندان ما با انزوا و محدودیت ارتباط، رشد همه جانبه شخصیتی نخواهند داشت. باید بپذیرفت کودکی برابر با خواندن و حفظ کردن مطالب درسی برای کسب نمره بالاتر نیست. کودکی ارزشی است که تجربه مکرر ندارد.
دوران کودکی و مسئولیت همگانی: کودکان صرف نظر از آنکه والدینشان چه کسانی هستند؛ آیندسازان این کشور پهناورند. آنان بذرهای امیدی هستند که اگر به درستی غربال نشوند و بستر مناسبی را برای رشدشان فراهم نسازیم، محصول ما پاسخگوی آینده این مرز و بوم نخواهد بود. امنیت و آرامش از جمله مواردی است که در بستر رشد امروز کودکان مان حائز اهمیت است. از آنجائیکه امنیت و آرامش در یک جامعه نرمال و در یک خانواده عادی حاصل می شود و با توجه به اینکه ما امروز از این پتانسیل ها تا حدودی بعلت مشکلات عدیده اقتصادی و فرهنگی بی بهره هستیم، بنابراین آسیب ها هم جدی تر خواهد بود.
ازدیاد کودکانی که با یکی از والدین بزرگ می شود، بیشتر در معرض آسیب های جدی هستند و پیامدهای آن دامنگیر سایر خانواده ها نیزمی گردد.
خانواده و دولت ها و نهادهای مردم نهاد وظیفه سنگینی را در این خصوص برعهده دارند. بی تفاوتی به فرزندان بی بضاعت و کودکانی که در معرض انواع آزارهای جسمی و جنسی و عاطفی قرار دارند، ضمن اینکه عرصه را برای زندگی راحت تر فرزندانمان محدود می کند باعث انواع آسیب هایی است که کیان جامعه را در آینده نه چندان دور به اضمحلال می کشاند. امروز برخی کودکان شاهد انواع جرایم و فسادها در محیطی هستند( خانه و خانواده) که قرار بود مبنای آرامش و امنیت برایشان باشد .قرار بود در یک فضای مناسب، اجتماعی شوند ولی آنان پا به پای بزه و جرم در حال اجتماعی شدن هستند. کودکان و آینده پیش رو: زمان آن رسیده است که در حوزه کودکی منسجم و یکپارچه عمل کنیم و تفرق و اقدامات موازی را محدود کنیم و به اهمیت و جایگاه واقعی دوران کودکی پی ببریم. باید از تعصب های بی جا دست برداریم و از تجریه کشورهای موفق در این زمینه بهره ببریم. در گام نخست، پذیرفتن و کمک خواستن از قوانین و کنوانسیون های بین المللی در این زمینه است.
لازم است نهادی متولی کودکان خانواده های ناقص باشند و به محض شناسایی این کودکان قیومیت آنان را تا زمانی که شرایط عادی خانوادگی فراهم نشده، به دست بگیرند. مادر یا پدری که قصد ازدواج مجدد دارد نمی تواند در اکثر موارد محیط امن و آرامی را برای فرزندان طلاق فراهم کنند . نهادهای آموزشی می باید شکل گیرد و به زن و شوهر جوان آموزش دهد که پس از شناخت کافی و استحکام زندگی چه به لحاظ عاطفی و چه از لحاظ اقتصادی، اقدام به فرزند آوری نمایند.
فرزندان را قربانی نشناختن ها، احساسات و ناپختگی ها نکینم. هیچ راهی برای توسعه و پیشرفت این جامعه در گرو نیروی انسانی کارآمد است و این نیروی کارآمد تنها در سایه محیط امن و آرام برای کودکان فراهم می شود.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ
کلیه حقوق برای وبسایت گیلان مصور محفوظ است .