گیلان مصور- پالیز پارسا عصاره فرهنگ عامه را در بِقاع متبرکه می توان جستجو کرد و بنای بقعه ها در واقع تجلی گاه ذوق و هنر ساکنان روستاهای اطراف بقعه ها بود. چارلز فرانسیس مکنزی در ۱۸۵۸ میلادی در «سفرنامه شمال»، وقت ورود به لاهیجان درباره تکیه ای می نویسد که بر دیواره ی خارجی آن، توسط نقاشی شوشتری، صحنه های قیام امام حسین(ع) نقاشی شده بود. امروزه اثری از این نقاشی- که احتمالا بر دیواره بقعه «ملاعاقل» ترسیم شده بود- نیست. نخستین بار و در دهه ۱۳۴۰ شادوران «منوچهرستوده»، در ابتدای جلد دوم مجموعه « از آستارا تا استراباد»، ذکری از دیواره نگاریهای بقاع شرق گیلان و برخی نقاشان بنام آنها نمود و بیان کرد که ۵۱ بنا را در شرق گیلان که نقاشی دیواری با موضوع مذهبی داشته ، دیده است. نقاشی بر دیواره بقاع، نوعی سنت هنری بود که از دوره صفویه رواج یافت. در گیلان این نوع نقاشی ارتباطی با شخص مدفون شده و یا ساختمان و معماری بقعه تناسبی نداشت. معمولا متولی یا اهالی، نقاشی را استخدام و به سفارش بانی یا به دلخواه، نقاشی هایی بر جداره داخلی و خارجی بقعه ها می کشیدند. عمده این نقاشی ها وقایع کربلا بود. همچنین وقایعی نظیر معراج پیامبر(ص)، بهشت و دوزخ، ضامن آهو، حضرت علی(ع) و… هم تصویرگری می شد. نقاشی بقعه های گیلان، شاید عمری حدود ۱۰۰ سال داشته باشد و معمولا هر چند ۱۰ سال یکبار مرمت می شد از اینرو لایه لایه بنظر می رسد. قدیمی ترین نقاشی دیواری بقعه تاریخ ۱۳۰۱ قمری را دارد و مربوط به «شصتان رود لنگرود» است. «با توجه به لایه های زیرین نقاشی قدیم تر در بقعه چهارپادشاهان لاهیجان اثر استاد غلامحسین نقاش لاهیجی، بنظر می رسد همزمان با آغاز تحولات جدید در حوزه فرهنگی گیلان و لاهیجان از ۱۰۰۱ هجری قمری به بعد و اصلاحات جدید شهری پس از بین رفتن کیاییان از سوی حکمرانان جدید منصوب شاهان صفوی، ترسیم وقایع عاشورا در ابعاد و اندازه انسانی بر بناهای مذهبی شرق گیلان نقش بست. ترسیم نقاشی های مذهبی بر دیوراهای حوزه فرهنگی لاهیجان بی ارتباط با شکل و تحولات تاریخ و جغرافیای مذهبی آن نیست. زیدیان لاهیجان به پرچمداری سلاطین کیایی در قرون پیش از حکمرانی صفویه، در نزاع های دایمی خود با امامیه و اسماعیلیه و اقلیت سنی آن سوی سپیدرود و مازندارن شرقی، به برجسته سازی وجوه مبارزه طلبانه ائمه شیعی، بویژه قیام امام حسین(ع) نیاز داشتند. نقاشی یا تصویر سازی بر جداره ها و دیوار داخلی بقاع، هنری گران مایه بشمار می رفت چرا که به استناد کتیبه ها و اسناد و خاطرات بجا مانده، تنها به عزمی محلی یا اراده ی حاکمی متشرع یا تاجری پرتوان تجسم می یافت: در بعقه متعلق محله با نوشته سردر آن معلوم می شود«باعس و بانی این دو مجلس شدی صفرعلی ولد کدخدا ولد علی اکبر و کربلایی جعفر ولد اصغر» . و یا هر مجلس از نقاشی های بقعه لیچاه با حمایت مالی یک یا چند نفر از اهالی محل ترسیم شده است و مرمت مجالس نقاشی چهارپادشاهان با هزینه سید نعمت الله توکلی که تاجری پرتوان و متنفذ در لاهیجان سه دهه نخست قرن حاضر به شمار می رفت و در دهه بیست معتمد مقام های حکومتی و طرف خطاب آیت الله بروجردی در منطقه بود، صورت گرفت.»(نقل از کتاب چهل مجلس) به این گونه بقعه ها، که دارای نقاشی های دیواری بود، « نقشین بقعه» می گفتند. در دهه های اخیر به بهانه نوسازی، هنر نقاشان گیلان نابود شد و یا به دلیل مرمت های غیر اصولی و یا بی تدبیری هیات امنا، نقاشی های دیواری نقشین بقعه ها زیر یک لایه گچ مدفون شده است. نمونه بارز آن بقعه معین در تمیجان املش است که هرچند معماری بومی خود را حفظ کرده ولی نقاشی های مذهبی آن زیر یک لایه گچ مدفون شده است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ
کلیه حقوق برای وبسایت گیلان مصور محفوظ است .